فعالیت های اجتماعی و اقتصادی تحت تاثیر تغییرات شدیدی قرار می گیرند که به عنوان دانش اقتصادی و یا جامعه مشخص می گردد. در این مورد سرمایه فکری (IC) یا دارایی های دانشی به عنوان فاکتور چهارم تولید جایگزین بقیه یعنی کار، زمین و سرمایه می گردد. این مقاله سعی کرده است منابع ها و ماهیتی از بنگاه اقتصادی IC را پیشنهاد دهد که می تواند به عنوان یک سرمایه فکری براساس روش رقابتی بنگاه اقتصادی مشخص گردد. این چارچوب کاری تلاش می کند تا نقش استراتژیکی دارایی های نامحسوس را مانند استعداد و کارگران به کار گرفته شده، ارزش های فرهنگی یا روابط طولانی مدت بین بنگاه اقتصادی و ودیعه گذاران آن - مانند مشتریان، متحدان، فراهم کنندگان و جامعه به شکل کلی- در رقابت غیر قابل تحمل و سودآور برجسته نماید که منجر به مدیریت کردن IC به عنوان یک موضوع کلیدی در دستورالجلسه مدیریتی می شود.
افزایش دانش براساس اقتصاد و جامعه در مشارکت با برتری سرمایه فکری به عنوان یک منبع کلیدی برای به دست آوردن بنگاه اقتصادی با مزیت های رقابتی غیر قابل تحمل می باشد. اگر چه این موضوع شناخته شده است که ثروت اقتصادی از دارایی های دانشی یا IC می آید و آن دارای کاربرد مفیدی می باشد. تاکید بیشتر بر روی رابطه جدید و مدیریت کردن بنگاه اقتصادی IC دارد که یکی از کارهای مهم در زمینه دستور جلسه اجرایی می باشد. اگر چه این کار به صورت خاصی به علت مسائل معرفی شده، اندازه گیری شده و ارزیابی شده دشوار می باشد. در این موقعیت، مدل های IC به مقدار زیادی پدیدار می شوند زیرا آن ها نه تنها برای فهمیدن ماهیت این داراییها مجاز هستند بلکه برای انتقال دادن این اندازه گیری ها و اجرایی کردن آن ها نیز مجاز می باشند. به هر حال اگر دارایی های IC هر دو غیر مالی و از نوع قابل درک از نظر ماهیت شان باشند، چگونه می توان آن را شناسایی، اندازه گیری و مدیریت کرد؟ عبارت های مالی در زمان قرار گیری ارزش اولیه بنگاه اقتصادی در دارایی های غیر قابل درک نامناسب می باشند.