این مقاله مختص کسانی است که برای بررسی فرضیه ها از تیمار (علف کش، آتش، کشت، ژنوتیپ، مادۀ ارگانیک، کود و غیره) بهره میبرند و کسانی که بعد از نمونه گیری از جمعیت های طبیعی مختلف، فرضیۀ صفر را نادیده میگیرند. علاوه بر این، برای انتخاب های عملیاتی می توان از این مقاله استفاده کرد. این پژوهش برای کسانی که از جمعیت های طبع نمونه گیری می کنند و سپس فرضیه ها را فرمول بندی می کنند مناسب نیست(نتیجه گیری ارائه نمی شود). جنگلبانان حرفه ای به اطلاعات علمی صحیح نیاز دارند تا بتوانند تعیین کنند که چه نوع پایه و چه مقدار کود برای گیاه استفاده کنند و چه موقع به کار کم پشت سازی بپردازند. متاسفانه، برخی پژوهشگران آزمایشان بدون رونوشت و یافته های گزارشی مبنی بر رونوشت کاذب ارائه می دهند. کسانی که از رونوشت کاذب به منظور رد فرضیۀ صفر با خطر خطای آماری نوع 1 می شوند. در برخی زمینه ها، از هر چهار مقاله بیش از 1 مورد به رونوشت کاذب میپردازند(Hurlbert 1984، Heffnerو دیگران 1996). با وجود اینکه برخی دانشجویان تحصیلات تکمیلی با مفهوم رونوشت کاذب مواجه می شوند (Kolb و دیگران 2001) اما سایر دانشجویان این شانس را ندارند. هدف از ان مقاله (قسمت اول این مقالعۀ دو بخشی) پرداخت به موضوع زیر است:
رونوشت کاذب زمانی رخ می دهد که تیمارها رونویس نمی شوند اما آزمون t یا ANOVA (آنالیز واریانس) در هر صورت انجام میگیرد با فرض اینکه زیرنمونه ها (sub-samples) (یا دربرخی موارد درخت های فردی) همانند رونوشت هستند. این امر منجربه استفاده از تعداد ناصحیح درجات آزادی خطا می شود. عامل عمده ایی که منجر به رونوشت کاذب می شود در تعریف واحد آزمایشی صحیح با شکست مواجه می شود. علاوه بر این، برخی ویراستارهای مجلات الزامی به استفاده از جداول ANOVA در دست نوشته ها نمی بینند. در نتیجه، بازبین گر متوجه نیست که ضریب خطا شامل 13 درجۀ آزادی است یا 2841 درجۀ ازادی است. بازبین گرهایی که معمولا آزمایشات بدون رونویسی را نادیده میگیرند، غالبا به غلط تصور می کنند که آنالیز آماری (که شامل رونویسی کاذب است) معتبر است. بعداز انکه اندازه های احتمال با استفاده از رونویسی کاذب منتشرشد، مورد شک قرار میگیرند.