با توجه به اهمیت روزافزون بحث محیط زیست و مسئله حفاظت از آن، موضوع مسئولیت بین المللی دولت ها نیز در این ارتباط از اهمیت زیادی برخوردار گردیده است. از آنجا که در ارتباط با محیط زیست در ابعاد و سطوح مختلف بسیاری از اعمال نباید انجام شود و برخی اعمال و اقدامات نیز الزاما باید انجام گردد، (فعل ها و ترک فعل های مجرمانه در ارتباط با محیط زیست) مسلماً این بایدها و نبایدها فقط در صورتی موثر و مفید واقع خواهد گردید که همراه با نوعی ضمانت اجرا باشد. بدون تردید مقدمه و پیش شرط هر نوع ضمانت اجرای را باید پذیرش مسئولیت بین المللی برای کشور خاطی دانست. البته این امر آنقدر بدیهی و مسلم به نظر برسد که در خصوص ضرورت وجود آن نیازی به بحث و گفتگو احساس نگردد، لیکن لازم به یادآوری است که متاسفانه بنا به علل مختلف مسئله مسئولیت بین المللی ناشی از خسارات زیست محیطی همانند برخی دیگر از موضوعات محیط یستی با گذشت زمان بسیار طولانی و فراز و نشیب های فراوان وارد قلمرو قواعد حقوق بین المللی گردیده است. به گونه ای که شاید هنوز هم نتوان اذعان نمود که مبحث مسئولیت بین المللی در عرصه محیط زیست به طور کامل و کارآمد ایجاد گردیده و مورد استفاده قرار می گیرد. در عین حال در سال های اخیر در زمینه های گوناگون تحولات زیادی در حوزه مسئولیت بین المللی ناشی از خسارات زیست محیطی رخ داده که جای بحث و بررسی فراوانی دارد و در جهت کارآمدتر کردن هر چه بیشتر نظام مسئولیتی در عرصه محیط زیست باید این تحولات و نوآوری ها بیشتر شناخته شده و مورد استفاده قرار گیرد.
در این مقاله سعی می گردد با نگاهی مختصر به گذشته و تاکید و توجه بیشتر به تحولات اخیر درباب مسئولیت بین المللی ناشی از خسارات میط زیستی و تکیه بر «کنوانسیون بازل در مورد آلودگی های ناشی از حمل و دورریزی فضولات خطرناک» به جمع بندی آخرین دستاوردهای حقوق بین الملل در این زمینه پرداخت شود.
مسئولیت بین المللی زیست محیطی، خسارت زیست محیطی، نظریه خطا، و خطر کنفراس بازل
1) مسئولیت بین المللی ناشی از خسارات زیست محیطی
از اوایل دهه 1970 به دنبال افزایش روزافزون فرایند نابودی محیط زیست و آگاهی بشر نسبت به نیاز خود به آن برای تداوم حیات و بقاء مسئله مسئولیت بین المللی دولت ها در قبال خسارات زیست محیطی مطرح گردید. عمده اصول حاکم برمبحث مسئولیت بین المللی دولت ها به علت خسارات زیست محیطی همان اصول سنتی حقوق بین الملل عمومی می باشد که عمدتاً آنرا به یک رژیم مسئولیت غیرکارآمد، در عرصه محیط زیست تبدیل نموده است.