علم مربوط به مطالعه و بحث و تحقیق درباره خاصیت خمیری اجسام (پلاستیسیته) را می توان بدو قسمت متمایز از یکدیگر بترتیب زیر تقسیم کرد:
1-حالتی که کرنشهای خمیری در حدود یا نزدیک کرنشهای ارتجاعی می باشد و بهمین علت میگویند که جسم در حالت ارتجاعی خمیری یا الاستوپلاستیک قرار دارد.
2-حالتی کرنشهای خمیری با مقایسه کرنشهای ارتجاعی خیلی بزرگ بوده و در نتیجه می توان از گرنشهای ارتجاعی در مقابل کرنشهای خمیری صرفنظر کرد.
حالت اول بیشتر برای مهندسین محاسب و طراح در انجام محاسبات ساختمانهای فلزی و سازه ها، موشکها، ماشنیها، دستگاههای مکانیکی و نظایر آنها بکار میرود و بحث و تجزیه و تحلیل مسائل مربوط بحالت ارتجاعی خمیری بدون استفاده از کامپیوتر امکان پذیر نیست و از سالهای 1960 ببعد شروع به حل این مسائل با استفاده از کامپیوتر گردید.
حالت دوم بطور کلی برای مهندسین تولید جهت طرح ماشینها و دستگاههای نورد، کشیدن سیمها و حدیده کاری، چکش کاری، تزریق فلزات، فرم دادن قطعات و ایجاد تغییر شکل دائمی در آنها قابل استفاده است.
تاریخ علم حالت خمیری از سال 1864 که ترسکا (TRESCA) نتایج کارهای خودش را درباره سنبه زنی و حدیده کاری و تزریق منتشر کرد شروع می شود. او در این موقع با آزمایشهائی که انجام داد مبنای تسلیم را به وسیله فرمول نشان داد. چند سال بعد با استفاده از نتایج ترسکا، سنت و نانت (SAINT-VENANT) ولوی (LEVY)پایه های تئوری جدید حالت خمیری را بیان کردند. برای 75 سال بعدی پیشرفت خیلی کند و ناهموار بود، گر چه کمک مهمی توسط فن میسز و هنکی (HENCKY)، پراند تل (PRANDTL)و سایرین شد، تقریباً فقط از سال 1945 بود که نظریه یک شکلی پدیدار گشت. از آن موقع کوششهای متمرکزی به وسیله بسیاری از پژوهندگان انجام گرفت که با سرعت زیادی به پیش میرود. خلاصه تاریخچه پژوهشگران به وسیله هیل (HILL) و وسترگارد (WESTERGAARD) بنحو شایسته ای بیان شده است.
نظریه های خمیری به دو دسته تقسیم می شوند: نظریه های فیزیکی و نظریه های ریاضی. نظریه های فیزیکی در پی آنستکه علت جاری شدن خمیری فلزات را در یابد. وقتیکه مصالح از نقطه نظر میکروسکپی دیده شود، کوشش این است که معلوم گردد برسراتمها- کریستالها و دانه های مصالحی که در حالت جریان خمیری می باشد چه می آید. نظریه های ریاضی از طرف دیگردر طبیعت به صورت حادثه منطقی به موضوع توجه کرده سعی می کند که آنرا فرمول بندی نموده و در حالت بزرگ و مرئی بشکل قابل استفاده در آورد بدون اینکه بطور عمیق به مبناهای فیزیکی توجه داشته باشد. امید احتمالی البته این است که بالاخره ایندو نظریه یکی شده و حالت و وضع مصالح را در حالت خمیری تعیین نموده و مبنائی برای استفاده هر عملی به مهندسین بدهد. در این بخش بیشتر روی فرضیه های ریاضی اقدام شده است طوریکه این فرضیه ها از نوع فیزیکی کاملاً متمایز است. فرضیه های فیزیکی توسط فیزیکدانها مخصوص فیزیکدانهای حالت جامد مورد بحث و مطالعه واقع می شود.
بحث درباره حالت جریان خمیری در فلزات به صورت زیر از طریق درک مستقیم انجام می شود: هرگاه نواری از فولاد در نظر گرفته شود که یک طرف آن درگیره ای ثابت شده و بطرف دیگرش نیروی خمشی وارد آید، طرف آزاد خم می گردد. اگر مقدار نیروی وارده زیاد نباشد وقتی نیرو برداشته شود انتهای آزاد نوار بحالت اولیه برگشت خواهد یافت طوریکه هیچگونه تغییر شکل محسوس در نوار باقی نمی ماند. هرگاه نیروی وارد به انتهای آزاد بزرگ باشد پس از برداشت نیرو دیگر جسم بحالت اول بر نمی گردد ومقداری از تغییر شکل در آن بطور دائم خواهد ماند و گفته می شود که تغییر شکل خمیری در جسم ایجاد گردیده است. منظور ما این نیست که معلوم کنیم چرا تغییر شکل خمیری در جسم تولید شده است بلکه می خواهیم تعیین کنیم که از نظر عوامل وارد بجسم مانند تنشها- کرنشها- و بارها چه پدیده هائی در جسم به وجود آمده است.