هدف- هدف این مقاله ارزیابی تکنیک های جدید در تصمیم گیری برای بودجه بندی سرمایه در کشور کانادا، شامل اختیارات واقعی، و ادغام نتایج با بررسی های مشابه قبلی می باشد. طرح/ روش/ رویکرد- بررسی از طریق ایمیل انجام گرفته، که شامل 88 شرکت بزرگ در کانادا می باشد. یافته ها- روند کار مرتبط به تکنیک های پیچیده تر همچنان ادامه داشته؛ به هر حال، در شرکت های بزرگ، 17 درصد از آن ها از ارزش فعلى پرداختها و هزینه هاى اتى (DCF) استفاده نمی کنند. شرکت هایی که این کار را انجام می دهند، اکثریت دارای ارزش خالص فعلی (NPV) و نرخ بازده داخلی (IRR)، می باشند. در مجموع بین 1 از 10 و 1 از 3 شرکت، به طور صحیحی جنبه های خاص مرتبط به DCF (ارزش فعلى پرداختها و هزینه هاى اتى) را اعمال نمی کنند. تنها 8% از انتخاب های واقعی استفاده می کنند.
محدودیت تحقیق/ کاربرد- یکی از محدودیت ها این می باشد که بررسی ها نشان نمی دهد که چرا مدیران از تکنیک های تصمیم گیری بودجه بندی سرمایه امروزی کمتر استفاده می کنند. محدودیت دوم این است که انتخاب جمعیت باعث تحت تاثیر قرار دادن نتایج شرکت های بزرگ در کانادا می گردد. کاربردهای عملی- حوزه اصلی تمرکز مدیریت بر روی انتخاب های واقعی می باشد. بخش های دیگر برای توسعه، رویکردهای اجرایی می باشند، که از میانگین وزنی هزینه سرمایه (WACC) استفاده کرده، و به تنظیم WACC برای پروژه ها یا بخش های مختلف می پردازند، و ارزش های بازاری یا هدف را برای این موازنه بکار گرفته، و هزینه های بهره را در گردش وجوه پروژه مد نظر قرار نمی دهند. نسبت کمی از مدیران نیاز دارند تا از DCF (ارزش فعلى پرداختها و هزینه هاى اتى) استفاده کنند.
اصالت/ ارزش- ارزیابی نشان می دهد که همچنان شکاف کارکرد نظری در عوامل مفصل تکنیک های تصمیم برای بودجه بندی سرمایه DCF و گزینه های واقعی وجود دارد. علاوه بر این، مهم می باشد تا مجموعه ای از مفاهیمی که با گذشت زمان توسعه یافته اند، مد نظر قرار دهیم. آنچه که این مقاله نشان می دهد تجزیه و تحلیل مفصلی از تصمیم گیری برای سرمایه گذاری، ترکیب و ادغام چندین بررسی بر روی DCF بوده به صورتی که مقایسه های جدید صورت گرفته، پیشنهاداتی به مدیران شده و فرصت هایی برای بهبود در تصمیم گیری برای سرمایه گذاری ایجاد می گردد.