تصمیمات مالی یک سازمان معمولا در شرایط مطلوب مد نظر قرار می گیرد. در ارتباط با دوره بلند مدت، تصمیماتی مربوط به تخصیص بهینه سرمایه و تصمیمات مربوط به ساختارهای مالی بهینه وجود دارد. در موارد کوتاه مدت، این تصمیمات در ارتباط با بهینه سازی سهام، وجه نقد، حساب های دریافتی و بدهی های جاری و غیره وجود دارد. نظریه مالی به تجزیه و تحلیل این تصمیمات، اساسا از نقطه نظرات حد مطلوب می پردازد. ویژگی های مطلوب چنین تصمیماتی، محققان را به این سمت می کشاند تا تاکتیک های تحقیق عملیاتی را برای حل مسائلی که مرتبط با چنین تصمیماتی می باشد، مطرح کند. این مقاله به بررسی سهم تحلیل های چند ضابطه ای در حل مشکلات مربوط به تصمیم گیری های مالی در شرایط واقعی، می پردازد. این مقاله همچنین کتاب های گسترده مرتبط با این موضوع را مد نظر قرار می دهد باشد. تصمیمات مالی مربوط به یک اداره (مانند موسسات، بانک ها و شرکت های بیمه) معمولا در شرایط مطلوب در نظر گرفته می شود. در ارتباط با موارد شرکتی و برای یک دوره بلند مدت، دو نوع تصمیم در این زمینه گرفته می شود: تصمیمات مربوط به اختصاص حد مطلوب سرمایه، و تصمیمات مربوط به ساختارهای مالی بهینه.به طور مختصر، این تصمیمات اساسا در ارتباط با مدیریت سرمایه در گردش بوده و آن ها به بهینه سازی سهام، موجودی نقدی، حساب های دریافتی و وام های کوتاه مدت اشاره دارند. نظریات مالی به تجزیه و تحلیل این تصمیمات (کوتاه و بلندمدت) پرداخته اما این موارد از نقطه نظر جنبه های بهینه سازی می باشد (برای نمونه نظریات مربوط به هزینه سرمایه، نظریه سهام، نظریه اختیار درمعامله و غیره از این دسته می باشد).این دورنما، محقق را به این سمت کشانده است تا تاکتیک های بررسی عملکردی را، برای حل مشکلاتی که مرتبط با چنین تصمیماتی می باشد، مطرح کند. تصمیمات قدیمی مربوط به حل مسئله در بررسی های عملکردی شامل شکل دهی مسائل مربوط به بهینه سازی در موارد محدود خاص می باشد. در واقع این به عنوان بهترین انتخاب می باشد.