موضوع تدوین و پیاده سازی استراتژی رقابتی معمولا از جنبه شرکت های بزرگ، معتبر و اغلب چند شعبه ای مد نظر قرار می گیرد. به هنر حال، دسترسی به مزایای رقابتی پایدار برای بقای کسب و کارهای راه اندازی شده کوچکتر مهم می باشد. اگرچه تحقیقات زیادی در این زمینه انجام شده است که چگونه شرکت های تازه تاسیس ارزشی را برای بخش های خود ایجاد می کنند و چگونه آن ها می توانند به مقوله تولید بپردازند، تلاش های کمی در زمینه کاربرد ایده های راهبردی شرکت های بزرگ قدیمی برای راه اندازی کسب و کار، انجام شده است. در این مقاله ما به بررسی 11 تفاوت مجزا بین این موارد که چگونه شرکت های بزرگ، معتبر و همنوعان کوچکتر آن ها، نوآوری های راهبردی را با نیم نگاهی به توصیه های کارآفرینان برای احتمال موفقیت بالاتر به کار می گیرند، می پردازیم. این 11 مقوله در ارتباط با قدرت بازار، اندازه بازار، ارتباط با منابع، وجود محدودیت ها، دید رقبا، انتظپیش بینیار سرمایه گذار، تولرانس ریسک سهام دار/ سرمایه گذار، فرایند ها، مدیریت سها، م سیستم ارزیابی و افق زمانی برای نتایج می باشد.
1. ابزارهای باارزش مدیریتی
این اصل پذیرفته شده می باشد که هیچ یک از استراتژی های رقابتی ذاتا بالاتر از نوع دیگر آن از نقطه نظر پتانسیل آن برای ایجاد منفعت بیشتر برای سهامداران نمی باشد. شرکت هایی همانند هیوندای، دل، وال مارت و دیز این در ایالات متحده رقابت های موفقیت آمیزی را با به کار بردن استراتژی های کم هزینه دنیال کرده اند در نقطه مقابل شرکت های همانند پورشه، اپل، تارگت و ریتز کارلتون با به کار بردن استراتژ های متفاوت تری به موفقیت دست یافته اند. به هر حال تمام این نمونه ها دارای یک چیز مشترک می باشند: آن ها شرکت های مجربی می باشند. و تمام آن ها دارای یک طرز فکر یکسانی بوده اند. در این مقاله ما به بررسی تفاوت های بین شرکت های مجرب و شرکت های تازه تاسیس می پردازیم. شرکت های تازه تاسیس شرکت هایی می باشند که اخیرا فعالیت های خود را آغاز کرده اند.