همه بخش های اجرایی ترجیح می دهند که عملکرد سازمانی خودشان را درسطح بهتری مشاهده کنند و تحقیقیات زیادی را بر روی ابزاری که به آنها در این مسیر کمک می کند انجام دهند. در طول دهه های اخیر، مدیران منابع انسانی بر این عقیده بودند که وظایف آنها عملکرد سازمانی را بالا می برد. این مباحثه با یک تردید در بخش اجرایی بوده است، که آیا اختصاص مبالغ هنگفت به منابع انسانی سرمایه گذاری خوبی است. ده ها مطالعه این موضوع را مورد آزمایش قرار دادند، اما نتایج متناقض آنها هیچ نتیجه ای را به همراه نداشت. برای حل این سوال جدلی و قدیمی - آیا مدیریت منابع انسانی برای عملکرد سازمانی اهمیت دارد؟- ما مدارک در دسترس را بررسی کردیم. بر اساس اطلاعاتی از 19000 سازمان، ما به این نتیجه رسیدیم که مدیریت منابع انسانی ارزش های چشمگیری را برای سازمان به همراه دارد. علاوه بر این، ارزش افزوده موقعی دارای قدرت بالا می باشد که سیستم های منابع انسانی به جای عملکردهای فردی مورد تاکید بوده، و زمانی که تصمیمات مدیریت منابع در پیوند با استراتژی، و در میان شرکت های تولیدی باشد.
در طول دهه 1970 و اوایل 1980، حرکتی در شرکت ها شروع شد که واحدهای پرسنلی به واحدها منابع انسانی تغییر نام یافت.این تغییر تاکیدش بر این است که منابع انسانی دارایی های مهمی می باشند، نه فقط اجزایی می باشند که در موقعیت ها قرار می گیرند.این همچنین این شناخت را ایجاد کرد که سازمانها نباید به کارمندان به عنوان یک هزینه نگاه کنند بلکه به آنها به عنوان یک منبع حیاتی از منافع و مزایا نگاه کنند.