کارآفرینی استراتژیک، از تلاش ها و فعالیت های شرکت به منظور بدست آوردن فرصت ها و مزایا استفاده می کند. ولی در حال حاضر پژوهش های کمی در زمینه مکانیسمی برای تسهیل در پروسه کارآفرینی استراتژیک صورت گرفته است. با توجه به مفاهیم کشف صلاحیت، ما به بررسی تأثیرات آنها بر روی کارآفرینی استراتژیک خواهیم پرداخت. از نظر تئوری، مؤلفه های کارآفرینی در کارآفرینی استراتژیک (و ظرز قکر کارآفرینانه و ایجاد نوآوری) باید از کشف صلاحیت بهره برده، در حالی که مؤلفه های استراتژیک آن (مدیریت منابع به صورت استراتژیک و اجرای مزایای رقابتی) نیز باید از کشف صلاحیت بهره ببرد ولی اینکار به صورت برعکس ممکن نیست. یافته های ما پیشنهاد می کند که این دوگانی تئوری عملی نخواهد شد.
نیاز برای برقراری تعادل بر روی رفتار فرصت طلبانه(کارآفرینی) و رفتار مزیت طلبانه (مدیریت استراتژیک)، یک نگرانی مدیریتی مختصری را مطرح ساخته است. دست یابی موقفیت آمیز به این تعادل را می توان کارآفرینی استراتژیک نامید. Hitt و Sirmon در سال 2003، کارآفرینی استراتژیک را به عنوان یک دنباله 4 خطی از مراحلی مطرح ساختند که به وسیله آنها یک شرکت می تواند حادثه های ضمنی رفتار استراتژیک و کارآفرینی را در یک پروسه کارآفرینی استراتژیک تغییر دهد. این 4 مؤلفه عبارتند از: