هدف این مقاله، ارزیابی تاثیر برنامه ورزش استقامتی مبتنی بر آستانه خستگی برق نگاری ماهیچه ای (که به صورت بالاترین شدت فعالیت های ورزشی انجام گرفته بدون تناوب های EMG تعریف می شود)، مبتنی بر مقادیر دامنه (ریشه دوم میانگین، RMS) و فرکانس (متوسط فرکانس MF) برای عضله های دوسر بازویی (BB)، brachioradials (BR)، عضله های سه سر (TB)، و چندشکافی (MT) می باشد. 20 فرد مرد سالم، (گروه تمرینی [TG]، n = 10، گروه کنترل شده [CG]، n = 10، ابتدا انقباض های هم اندازه را انجام دادند و بعد از آن عضله های دوسر داینامیک برای تعیین EMG در چهار بار مختلف برای شناسایی EMGFT حلقه شدند. برنامه ورزش TG از مقدار BBEMGFT استفاده کرد (8 هفته، 2جلسه/هفته، 3 مسابقه بوکس کامل/جلسه، 2 دقیقه استراحت بین مسابقات بوکس). هیچ اختلاف عمده ای برای نیروی ایزومتری بعد از ورزش وجود نداشت. شیب های رگرسیون خطی RMS در طول پیچش عضله دو سر، افزایش عمده ای را بعد از ورزش برای عضلات BB، BR و TB نشان دادند. برای عضله MT، مقادیر شیب و عرض MF با ورزش تغییر کردند. برنامه ورزش مبتنی بر EMG روی دامنه EMG، بیشتر از فرکانس EMG تاثیر گذاشت، احتمالا در رابطه با الگوهای توان گیری عضلات، گرچه عضلات منبسط تنه تغییراتی را در پارامتر فرکانس نشان دادند که با برنامه ورزش مطابقت دارند.
‘ RMS؛ بسامد میانه، EMGFT، ورزش مقاومتی، تمرین
ورزش استقامتی پویشی منجر به افزایش هایی در خروجی نیروی عضلانی و هیپرتروفی می شود. این تناوب ها به همراه افزایش هایی در دامنه برق نگاری ماهیچه در طول ماکزیمم غلظت ها بودند، در حالیکه پارامترهای فرکانس بدون تغییر ماندند. با وجود اطلاعات مهمی که EMG در مورد تاثیرات ورزش ارائه می کند، کمبود اطلاعات در مورد استفاده از شاخص EMG برای دستورات بار ورزش وجود دارد، مخصوصا در آستانه خستگی برق نگاری ماهیچه. این شاخص برپایه EMG در مقابل مقادیر شیب زمانی در سطوح بار مختلف می باشد و به صورت شدتی تعریف می شود که در آن فرد می تواند به مدت طولانی بدون تغییراتی در فعالیت EMG ورزش کند.