در مورد رابطه بین تماشای تلویزیون و ترس از جرم سه فرضیه وجود دارد. فرضیه کاشت می گوید که تماشای تلویزیون ترس از جرم را افزایش می دهد. فرضیه مدیریت خلق و خو بیان می دارد که افراد ترسو به برنامه های جنایی تلویزیون بیشتر نگاه می کنند تا یاد بگیرند چگونه با ترس خود مواجه شوند. فرضیه کناره گیری می گوید که افرادی که از جرم می ترسند از ترک کردن خانه واهمه دارند. این مورد به تماشای بیشتر تلویزیون منجر می شود، پس رابطه ای کاذب بین ترس از جرم و تماشای جرم در تلویزیون ایجاد می شود.
مقاله به مقایسه این سه مدل و نیز مدل صفر را با استفاده از مدل های معادله ساختاری می پردازد. داده های معرف نمونه ای 909 نفری از پاسخگویان فلاندری (بلژیک) به پشتیبانی فرضیه کاشت می پردازند، که توضیح بهتری را نسبت به مدل صفر ارائه می دهد ولی از نظریه های دیگر حمایت به عمل نمی آورد. در این مدل مدل، تجربه مستقیم جرم با ترس رابطه ندارد در حالی که تماشای تلویزیون دارد.
در کل در ارتباط با رابطه بین تماشای تلویزیون و ترس از جرم سه مدل ارائه شده است. کاشت می گوید که تماشای تلویزیون ترس از جرم را افزایش می دهد (برای مرور تازه این نظریه به شان هان و مورگان، 1999 نگاه کنید).
H1: بینندگان پر مصرف داستان های جنایی بیشتر از بینندگان کم مصرف می ترسند که قربانی یک جرم شوند.
فرضیه مدیریت خلق و خو می گوید که افراد ترسو در تلویزیون بیشتر به جرم نگاه می کنند تا یاد بگیرند چگونه با ترس خود مقابله کنند (برای بحث تازه ای در این مورد به minnebo، 2000، زیلمان، 2000 نگاه کنید).
H2: افرادی که از جرم می ترسند بیشتر از افرادی که کمتر ترسیده اند.