مشارکت و ظرفیت سازی به عنوان استراتژی رایجی در میان سازمان های غیردولتی واسطه (NGOs) شده است. مشارکت به عنوان روشی برای مدیریت مرکزی NGO (سازمان های غیردولتی) اداری و ظرفیت سازی به عنوان اقدامی برای تقویت NGO (سازمان های غیردولتی)های محلی می باشد. این مقاله به بررسی موارد مرتبط به سازمان های غیردولتی (NGO) می پردازد که استراتژی منحصر به فردی را در مورد ادغام ظرفیت سازی از طریق مشارکت ایجاد می کنند. در این بین، نشان داده شده است که بده بستان ها شامل انتخاب ساختار نظارتی مناسبی می باشد. مشاهده شده است که، اگرچه اثبات شده است که شکل های نظارتی شبکه غیرمتمرکز، نوآوری قدرتمندی می باشد، تناقض آشکاری نیز وجود دارد. مشخصا، در این مورد، که هدف انتقال جنبه ها و ارزش های خاص در مورد توسعه پایدار می باشد، چنین استراتژی، مجموعه پیچیده ای از این بده بستان ها را مطرح می کند. با مد نظر قرار دادن تجارب این سازمان، محقق پیشنهاد می کند که سازمان ‘شکل جمعی’ می تواند بازدهی نظارت حداکثر را برای سازمان های غیردولتی واسطه همانند موردی که در اینجا مورد بررسی قرار داده می شود، ایجاد کند.
ظرفیت سازی؛ سازمان های غیردولتی واسطه؛ مدل مشارکت؛ نظارت؛ متمرکز سازی، غیر متمرکزسازی
سازمان های غیردولتی (NGOs) حضورشان را به عنوان بازیگران مهم جوامع مدنی نشان داده اند. به هر حال یکی از دلایل مهم ناتوانی آن ها برای ایجاد تاثیر پایدار، عدم توانایی آن ها برای ایجاد پیوند مناسب بین فعالیتشان در سطح عمومی و نظام های سیاسی اجتماعی بزرگتر و ساختار سازمانی می باشد، که در آن قرار دارند. به عبارت دیگر، این مسئله به عنوان یکی از دلایل مذاکره بین بخش های محلی و ساختارهای جهانی می باشد. این مسئله در شزایط دنیای جهانی سازی شده شدیدتر می گردد، که نهادهای جهانی مذاکره کننده به اندازه ارسال خدمات محلی مهم بوده و دارای تاثیر پایدار بر روی تلاش به منظور توسعه می باشد.