تریاق واژه ای یونانی است و مفهوم آن نفع برای درمان گزش جانوران سمی است. بعضی نیز آن را معرب تریاک فارسی یعنی افیون می دانند. در طب سنتی به هر دارو و معجونی که پادزهر باشد اطلاق می شود. در دیدگاه حکیمان هر موجود و هر شیءای از سه طریق بر اطراف خود تأثیر می گذارد که داروها با مفردات نیز از این قاعده مستثنی نمی باشند. اگر چیزی با (ماده) خود بر بدن تأثیر بگذارد و به عنوان غذای مطلق نامیده می شد. اگر با کیفیت خود اثرگذاری کند، دوای مطلق و اگر به واسطه صورت نوعیه بر بدن مؤثر باشد، به آن ذوالخاصیه می گویند یعنی اثرش ربطی به مزاج فرد ندارد و در تمامی افراد با هر مزاجی اثر خود را می گذارد که شاید کم و زیاد باشد. ماند عمل آهنربا که هر آهنی را می رباید و یا مانند شمشیر که خاصیت برندگی دارد حال اگر این داروی ذوالخاصیه، دارای اثری موافق با حرارت غریزی بدن باشد و باعث تقویت قوا و ارواح و افعال باشد، به آن پادزهر یا تریاق می گویند.
این دارو می تواند بدن را در مقابل قوای عوامل مخالف وضعیت اعتدال بدن، محافظت کند و اگر، ماده سمی به بدن وارد شود باعث دفع سموم می شود. پادزهرها معجونی از داروهای مسکن و مخدر می باشند که معمولاً حدود 720 آن از تریاک تشکیل شده است در کتب طبی قدیم از تریاق های مختلفی یاد شده است که از آن جمله می توان به تریاق فاروق، تریاق اکبر، تریاق کوچک، تریاق اربعه، تریاق طین، تریاق ثمانیه و تریاق مثرودیطوس اشاره کرد.
در کتاب های طب سنتی، مثرودیطوس را نام یکی از شاهان یونانی دانسته اند ولی با توجه به مدارک و شواهد تاریخی به نظر می رسد که مثرودیطوس نام یکی پادشاهان سرزمین کاپادوکیه می باشد که زندگی پرفراز و نشیبی داشته، اصلیتی ایرانی دارد. در زمانی که سلوکی ها به زحمت در سوریه و بابل در برابر مهاجمان دفاع می کردند دولت های بخش غربی آسیای صغیر به دست روم افتاد و دولت های شرقی آسیای صغیر نیز بعد از سال ها مقاومت در مقابل روم سر تسلی فرود آوردند. این دولت ها عبارت بودند از کاپادوکیه و پونتوس که پادشاهان آنها نسب خود را به خاندان های هفتگانه نجبای پارسی می رساندند که پادشاهان کاپادوکیه خود را به کورش و شاهان پونتوس خود را به داریوش منسوب می کردند. فرمانروائی پونتوس که آن را کاپادوکیه بحرای یا کپادوکیه پونتوس نیز می نامند در مجاورت دریای سیاه (پونتوس) قرار داشت - سکه این دولت کوهستانی نیز که خصوصاً به خاطر الوار چوب و سنگ های معدنیش معروف بود، مخلوطی از اقوام هند و اروپائی - ایرانی و یونانی بودند، این بخش شمالی مهد هخامنشی در دوران سلطنت سلوکی ها، به صورت یک کشور کوچک و مستقل درآمد. این خانواده پادشاهی که چون تعداد زیادی از پادشاهان آنها میتریداتس (مثرودیطوس = مهرداد) نام داشته اند شاید عنوان مهردادیان برای سلسله آنها نام مناسبی باشد نسب خود را به داریوش نخست، پادشاه هخامنشی می رساندند. میتریدانس از 2 جز میترا یا الهه خورشید و دات به معنای هدیه تشکیل شده است که در حال حاضر در زبان فارسی به صورت مهرداد درآمده است.
نام تریاق و معجون مثرودیطوس برگرفته از مهرداد ششم از شاهان این سلسله می باشد. در سال 121 قبل از میلاد، هنگام قتل پدرش یازده سال داشت. در دورانی که مادرش نایب السلطنه بود او 7 سال توأم با دربدری و ناخرسندی و سختی داشت. در هر حال مهرداد ششم بعد از آنکه خیال خود را از جانب مادر و برادر فارغ کرد. درصدد توسعه کشور برآمد. دوران آوارگی او را سختکوش، پرطاقت و جسور کرده بود، در قساوت، پرخوری، شهوترانی و انواع ورزش و شکار تقریباً بی همانند شد و در عین حال به انواع هنرهای زیبا، ادبیات و فلسفه یونانی و حتی خرافات جاری علاقه داشت. بیست و دو زبان یا لهجه را حرف می زد چنانکه در گفتگو با طبقات و اقوام مختلف قلمرو خویش، هرگز از مترجم استفاده نکرد و از این حیث یک پیشرو و بلندآوازه سلسله شرق شناسان زباندان عصر ما شد. سوءظن نسبت به مادر و تمام اطرافیان از همان اوایل او را واداشت تا در انواع زهرها مطالعه کند. اعتیاد تدریجی به آنها وی را در مقابل زهرهای جانگزای مصونیت داد. در انواع این آزمایش ها، معلومات طبی سودمندی هم به دست آورد که حتی بعد از وی مورد توجه پومپه فاتح رومی قلمرو و او نیز واقع گشت. او شهرهای یونانی نشین را در شبه جزیره کریمه و حدود اوکراین به تصرف درآورد و حتی یونان را که نیای او داریوش تسخیر نکرده بود به قلمرو خویش ملحق ساخت. جنگ های چهل ساله او با روم که به جنگ های مهردادی معروف است. روم را مستاصل کرده بود به طوری که یک بار رومیان را واداشت تا ذخایر پرسشگاه های خود را غارت کنند تا هزینه لشکرکشی های سرداری را که برای مقابله او می رفت بپردازد. بعد از سال ها در سالمندی برای آنکه رومی ها بروی دست نیابند تصمیم گرفت با یک کاسه زهر به زندگی خود خاتمه بخشد ولی زهر، که وی در زندگی خود نسبت به آن مصونیت یافته بود، در وی بی اثر ماند و مهرداد ناچار شد از یک سرباز خویش درخواست کند تا با کشتن او از اینکه پادشاه به دست دشمن بیفتد مانع شود، نام او نه تنها در تاریخ که در طب و حتی فرنگ های لغت وارد شد به طوری که لغت معادل سم زدائی تدریجی در انگلیسی از نام او مأخوذ شده است. آواره و شخصیت او حتی به عرصه هنر نیز کشیده شده است به طوری که موتسارت نیز سمفونی به این نام دارد.
این پادزهر، جایگاه خاص و ویژه ای در بین حکیمان طب سنتی داشت و از موادی چون زعفران، مر، غاریقون، دارچینی، کتیرا، سداب، کندر، خردل، بلسان، اسطوخودوس، جندبیدستر، مقل، اشق و بسیاری داروهای دیگر ساخته می شده است که در کتاب های مختلف بین 40 تا 60 داروی مفرده در این معجون آمده است.
چرا مسهل را داروی خدایی نامیده اند
مسهل اَفتیمون
ایارج فیقرا
معجون لوغاذیا (ایارج لوغازیا)
معجون لوغاذیا برابر با نسخه فیلغریوس
معجون لوغاذیا برابر با نسخه پولس
معجون روفس
نسخه دوم ازایارج روفس
ایارج ارکاگانیس
ایارج ارکاگانیس نسخه پولس
معجون بزرگ تیادریطوس
معجون دیگر تیادریطوس
نسخه سوم از تیادریطوس
تیادریطوس چهارم
معجون تیادریطوس پنجم
ایارج جالینوس
ایارج جالینوس نسخه پولس
ایارج جالینوس نسخه ابن سراَفیون
ایارج بقراط اول
ایارج بقراط دوم
ایارج اندروماخس پزشک
ایارج اندروخوس
ایارج بیاغورا فیلاغوراس
ایارج بوسطوس
ایارج طعموا انطاکی
ایارج تقویت چشم؟
ایارج تقویت چشم نسخه دوم
تریاق مثرودیطوس