در این مقاله، به بررسی تاثیر فاکتورهای داخلی و خارجی شرکت در مورد تازگی نوآوری محصول و اینکه چگونه این تاثیرها در صنایع مختلف، متفاوت می باشد، می پردازیم. ما سه مدل اقتصادسنجی را برای تعیین تاثیرات مجزای هر یک از این فاکتور ها، قابلیت تفسیر مشترک و تاثیرات تعامل در میان آن ها، مورد بررسی قرار می دهیم. این تحلیل ها بر مبنای 6094 نمونه ازشرکت های تولیدی می باشد، که حاصل بررسی نوآوری فناوری سال 2000 کشور اسپانیا می باشد. نتایج نشان می دهد که قابلیت فناوری شرکت، که از تحقیق و توسعه داخلی حاصل شده، به عنوان عوامل تعیین کننده اصلی نوآوری در محصول می باشد. آن ها همچنین بیان می کنند که حضور سطح بالای چنین رقابتی، فرصت های فناوری حاصل شده از عوامل غیر صنعتی به عنوان عامل تعیین کننده نوآوری، دارای اهمیت کمتری می باشند. ما نشان دادیم که وامل تعیین کننده نوآوری متفاوت بوده و بستگی به بخش های صنعتی و میزان نو بودن محصولات تولید شده دارد.
مشخص کردن عوامل تعیین کننده نوآوری فناوری در شرکت ها به یک موضوع جالبی در تحقیقات تجربی در زمینه نوآوری می باشد. این موارد کلا از نقطه نظر جنبه اقتصاد صنعتی و جنبه مدیریت اقتصادی مورد بررسی قرار گرفته است. بررسی ها در حوزه اقتصاد صنعتی از این فرضیه شروع شده است که سطح نوآوری در شرکت می تواند به صورت ویژگی های ساختاری یک صنعت توضیح داده شود. و این موارد نیز امکان پذیر می باشد تا قابلیت الگوی کلی از تغییرات فناوری مربوط به صنایع خاص را مد نظر قرار داده یا به صورت کلی این موارد را کنار بگذاریم. این موارد شامل بررسی تاثیر ویژگی های یک صنعت مانند فرصت های موجود در بازار، مناسب بودن شرایط و… می باشد. تمرکز خاصی نیز بر روی اندازه و ساختار شرکت به عنوان عوامل تعیین کننده در نظر گرفته شده است. نتایج چنین مطالعاتی به صورت مبهم می باشد. بعضی افراد نیز فرضیه های سنتی را که باعث ارتباط خاص بازار و اندازه شرکت هایی با عملکرد نوآوری مناسب هستند، معتبر می دانند. ولی دیگران مخالف چنین مواردی می باشند.