یکی از مهمترین مباحث در کشورهای در حال توسعه توسعه یافته و یا جوامع بشری جهان امروز مسئله مبادرت ورزیدن به کاری مفید وسازنده برای افرادآن جامعه است. شغل مرتبط باتواناییها و استعدادهای ذاتی هرفردامری است که هرشخص لزوما با آن در زندگی روزمره اش مواجه خواهدشد.
اما مشکل زمانی به وجود میاید که فرد شغل دلخواه خود را پیدا نکند وبه او لفظ بیکار تعلق گیرد.
بیکاری یکی ازمعضلات کشورهای توسعه نیافته از جمله ایران می باشد.
بدون شک در همه کشورها مسئله اشتغال از مهمترین اهداف برنامه ریزی های توسعه به شمار میرود به طوریکه می توان گفت هیچ برنامه ای بدون توجه به مسئله اشتغال نمی تواند نتیجه مطمئنی را به همراه داشته باشد. اصولاً ایجاد اشتغال وحل مسئله بیکاری بهترین پشتوانه برای اجرا و پیشبرد دیگر اهداف برنامه ریزیها به حساب می آیدو معمولاً دولتها و نظامهایی در برنامه های خود موفق ترخواهند بودکه بتوانند مسئله اشتغال را به خوبی حل و فصل کنند چرا که افراد بدون داشتن شغل ودرآمد فرصتی برای پرداختن به دیگر مسائل نخواهند داشت.
امروزه با پیشرفت علم وتکنولوژی وتغییرات جمعیتی از جمله افزایش جمعیت تحصیل کرده، مسئله اشتغال به یک مسئله کاملا تخصصی تبدیل شده و نظامهای سیاسی واقتصادی را با چالشهای جدید وجدی روبرو ساخته است. به طوریکه در اکثر کشورهای درحال توسعه و از جمله ایران این مسئله به صورت یک معضل بزرگ و اساسی درآمده است.
عوامل متعددی روی ‘مسئله اشتغال ‘تاثیر گذار بوده ویا از آن تاثیر می پذیرند.داشتن فرصتهای شغلی مناسب نیازمند اقتصادی پویا و کارآمد، زیر ساختهای مناسب، سیستم آموزشی کارآمد، اشاعه فرهنگ کارو… می باشد.
ضمن آنکه نمی توان از عواملی همچون مسائل بین المللی، جریانهای سیاسی، اعتقادات ومسائل فرهنگی برروی آن چشم پوشی نمود همچنین نمی توان مسئله اشتغال را تنها به دولت محصورومحدود نمود بلکه حل معضل بیکاری نیازمند عزم ملی در ابعادمختلف می باشد.