این تحقیق به بررسی این مساله می پردازد که مصرف کنندگان بومی، اتحاد برندها بین المللی (IBA) بین برند خارجی و برند داخلی را چگونه ارزیابی می کنند. نتایج تجربی بدست آمده حاکی از اثرات تعدیل کننده سفارش نام تجاری و نژاد پرستی مصرف کننده (CET) بر اثرات نگرش های برندی شریک خارجی و داخلی بر نگرش نسبت به یک اتحاد برند بین المللی (IBA) است. هنگامی که برند شریک در IBA اول قرار می گیرد تا دوم، نگرش برند شریک (صرفنظر از اینکه یک برند بومی یا خارجی است) تاثیر بسیار زیادی بر دیدگاه ما نسبت به IBA دارد. CET به طور مطلق موجب افزایش تاثیر نگرش برند بومی بر نگرش IBA می گردد، اما هنگامی که تناسب برند خارجی کم است، تاثیر نگرش برند خارجی بر نگرش IBA را کاهش می دهد.
ائتلاف های برند، ائتلاف های برند بین المللی، ترتیب برند، وضعیت برند، نژادپرستی مصرف کننده
اتحاد برندها شامل « یک رابطه کوتاه یا بلند مدت یا ترکیبی از دو یا چند تک برند، محصول و/یا سایر دارایی های متمایز انحصاری » است (سیمونیون و روت، 1988، ص 30). اتحاد برندها به یک استراتژی برندسازی محبوب و رشد بازار تبدیل شده و توجه روزافزون آکادمیک را به خود جلب کرده است (برای مثال هی و بالمر، 2006؛ لافرتی، 2009، رائو، کو و پوکرت، 1999، سیمونین و روت، 1998؛ واس و گامو، 2004؛ ووتولاتو و اوناوا، 2006). در تحقیقات قبلی شواهد کافی در مورد اثرات نگرش های برند شریک (برند عضو یک اتحاد برند) بر نگرش اتحاد و تاثیر نفوذی آن بر نگرش های برند شریک جمع آوری شده است. اما این پیشینه توجه کمی به این دو موضوع مهم دارد: اتحاد برندها بین المللی و تاثیر ترتیب نام تجاری (A-B در مقایسه با B-A). تحقیق حاضر با مطالعه درباره تاثیر ترتیب برند (یعنی توالی نام های تجاری) و تاثیر نژادپرستی مصرف کننده (CET) بر آثار نگرش های برند داخلی و خارجی در ارزیابی مصرف کننده داخلی از اتحاد برندها بین المللی، در پیشینه مطالعاتی موضوع اتحاد برندها ایفای نقش می کند.