مشکل استفاده از کل قسمت های ماهی این می باشد که ماده شیمیایی کاته کولامینها ممکن است باعث تغییر چرخه هورمون های دیگر گردد و اینکه گردش کاته کولامینها در این چرخه سریع می باشد. علاوه بر این واکنش متفاوت بافت های ذخیره شده چربی که شامل کبد می شود متفاوت است. زمانی که ما از چربی های جداگانه یا بافت کبد و یا آدیپوسیتها و هپتاسیت ها استفاده می کنیم، این مشکلات حل می شود. میگلیورینی و همکارانش به بررسی تجزیه و تحلیل بافت های چربی ماهی، وزغ و مار پرداخته است. این میزان بسیار پایین تر از پستانداران دیگر بوده است. کاته کولامینها، به هر حال هیچ تاثیری بر روی بافت های چربی ماهی و وزغ نداشته اند. آدرنالین باعث کاهش بافت های چربی در مار می شود در حالی که گلوکاگون دارای تاثیرات لیپولیتیکی بر روی مارها در محیط طبیعی و محیط آزمایشگاهی بوده است. انتشار یافتن FFA از تمام مواد چرب تحت تاثیر cAMP (آدنوزین منوفسفات حلقوی)، مشتقات اگزاتین و بازدارنده های فسفودی استر می باشد. چربی ها همچنین تحت تاثیر فلوراید و فورسکولین قرار می گیرند، که باعث بالا رفتن سطح cAMP می گردند. این نتایج نشان می دهد که چربی به عنوان یک میانجی از طریق اضافه کردن فسفریل لیپاز، از این نظریه فرانکاس حمایت نمی کند که لیپاز تحت کنترل cAMP نمی باشد. مزایای کار کردن با سلول های مجزا به جای بافت های چربی جدا شده این می باشد که اثرات سلول های آسیب دیده ناچیز بوده و رشد نهفته سلول های قابل تکثیر از یک منبع یکسان برای بررسی غلظت اثرات رقبا و ضد رقبای آن می باشد. برای بررسی این فرضیه که تحریک اندروسپتور بتا باعث جلوگیری از تجزیه و تحلیل چربی در بافت های چربی می شود، ما آزمایشی را با سلول های آدیپوسیت از بافت های چربی روده تیلاپیا انجام دادیم. مقاله ویانین و همکارانش در ابتدا تجزیه و تحلیل چربی را در محیط آزمایشگاهی در ارتباط با سلول های ذخیره چربی ماهیان مجزا نشان داد. زو و همکارانش به بررسی بافت شناسی و میزان اندازه آدیپوسیت در ماهیان آزاد اقیانوس اطلس پرداخت.