طی قرن های گذشته، نقد هایی در رابطه با روش آموزش و یادگیری مطالعات اسلامی، خصوصا در رابطه با ناتوانی در واکنش موثر به چالش ها یی که با نیازهای کنونی در این جهان مدرن به ارمغان آورده شده، انجام شده است. به عنوان دینی که توسط یک پنجم از جمعیت جهان پیروی می شود، تدوین و بازسازی رویکرد و روش های مطالعات اسلامی به منظورحصول اطمینان از ارتباط مستمر خود و به عنوان پاسخ به خواسته های اعمال شده با جهانی شدن و ارائه شده توسط مدرنیته یک نیاز ضروری محسوب می شود. در اواخر دهه 1970، دانشمندان اسلامی با جدیت تمام این ناتوانی را مورد قرا دادند و انبوهی از طرح های عملیاتی را برای مقابله با این ضعف پیشنهاد کردند. این مقاله به بررسی عناوین مختلفی می پردازد که توسط دانشمندان اسلامی در این بحث قرار گرفته و راهکارهایی را به منظور بهبود روش تدریس و یادگیری مطالعات اسلامی نشان می دهد.
During the last century, there have been critiques targeted at methodology related to teaching and learning of Islamic studies, in particular towards the failure to effectively respond to the challenges brought by contemporary needs in this modern world. As a religion embraced by one fifth of the world’s population, there is a real need for Islamic studies to re-vamp its methodology and approach in order to ensure its continuous relevance and as a response to the demands exerted by the globalization and presented by the modernity. Since the late 1970s, Islamic scholars have seriously discussed this failure and have suggested a multitude of action plans to address the weakness. This paper discusses various stands taken by Islamic scholars in this issue and suggests ways to improve the method of teaching and learning of Islamic studies.
بطور معمول، مطالعات اسلامی باید قادر به پاسخگویی به چالش هایی باشد که توسط مدرنیته در سطح تئوری و کاربرد به ارمغان آورده شده است. بنابراین، آموزش و یادگیری مطالعات اسلامی باید به عنوان مسئله ای مربوط به مقابله با نیازهای رایج جهان مدرن در پرتو اصول قرآن و آل سنت توسعه یابد در واقع، اسلام باید بخشی از جهان مدرن باشد و عمگام با عصر پیش رود. با وجود افتخارات و شکوه و عظمت تمدن اسلامی در گذشته، رکود که توسط نوآوری ایده های جدید در سطح عملی پیش آمده، باعث شده که اسلام را به عنوان موضوعی مرتبط با این جهان مدرن جلوه ندهد. مطالعات اسلامی باید به حفظ تمام اصول اسلام بپردازد و الهام بخش همه انسان ها در راه زندگی در این دنیای مدرن در همزیستی و صلح باشد. متاسفانه، وضعیت فعلی امت مسلمان نشان دهنده ناتوانی مطالعات اسلامی در رسیدگی به این چالش جامعی است که منجر به پیوند مسلمانان به دوران عقب ماندگی و رکود شده است. محققان شکست مطالعات اسلامی را مرتبط با ناتوانی آموزش اسلامی در پرورش تفکرات حیاتی دانش آموزانی میداند که منجر به توقف آموزش و پرورش اسلامی و در نهایت ناتوانی در مقابله با چالش های جهان معاصر می شود.