از هنگام اختراع هواپیما توسط برادران رایت در سال 1903 تا اواخر جنگ دوم جهانی موتورهای پیستونی همراه با ملخ هواپیماها بودند. در اینجا لازم به تذکر است که هواپیما برای حرکت نیاز به Thrust دارد. در حالیکه موتور پیستونی Power تولید می کند و این ملخ است که Power را به Thrust تبدیل می نماید. طبق اصل سوم نیوتن هر عملی را عکس العملی است مساوی و در جهت مخالف و ملخ با چرخش خود جرم معین از هوا را شتاب مشخص می بخشد. پس طبق فرمول F = mc نیرویی بر هوا به سمت عقب وارد کرده است و عکس العمل این نیرو به سمت جلو نیروی Thrust را فراهم می آورد. منتهی محدودیت ملخ در این است که نمی تواند به هوا شتاب زیادی بخشد. بنابراین بیشتر به جرم هوا متکی است. معنی این نکات این است که اولاً سرعت هواپیمای ملخ دار کم بوده، ثانیاً سقف پرواز آن محدود است.
همان طور که در آئرو دینامیک خواندیم در ارتفاعات زیاد چون دانسیته هوا کم است drag نیز کم بوده، به Thrust کمتری نیاز است که معنی آن معرف کمتر سوخت است ولی همانطور که گفتیم ملخ به علت کمی دانسیته در این ارتفاعات کارایی ندارد. مجموعه این مسائل باعث گشت تا دانشمندان هواپیمایی به فکر یافتن جانشینی مناسب برای موتورهای پیستونی بیفتند که نهایتاً به شکل موتور جت ظاهر گردید.
موتور جت نیز همچون ملخ بر اساس اصل سوم نیوتن کار می کند با این تفاوت که mass کمی از هوا را شتاب زیادی می بخشد. پس هم می تواند به سرعت های زیادی دست یابد و هم چون کمتر به Density متکی است در ارتفاعات زیاد به خوبی قادر به فعالیت است.
واژه جت (Jet) در اصل به معنای یک لوله یا برای حساب شده است و موتور جت نیز که به طور کلی از یک سری مجراهای دقیقاً حساب شده تشکیل یافته به این نام نامیده می شود و جالب است در همین ابتدا ذکر شود که بعضی موتورهای جت وجود دارند که فاقد قطعات گردنده می باشند همچون موتورهای Ramjet و Pulsejet و Rocket engine. ولی موتورهای جتی که ما در هواپیمایی سرو کار داریم دارای قطعات گردنده هم چون توربین بوده و از همین رو بطور کلی به آنها Gas Turbine Engines گفته و بر اساس همین واژه Turbine است که با انواع مختلف موتورهای جت توربینی هم چون Turbojet و Turboprop و Turbofan و Turboshalt مواجه می شویم که به موقع در مورد آنها به تفصیل صحبت خواهد شد.