قابلیت اطمینان به عنوان یک مشخصه سیستمی می باشد که به ادغام خصوصیاتی همچون اعتبار، دسترس پذیری، ایمنی، امنیت، قابلیت زیست، و قابلیت نگهداری می پردازد. هدف این بررسی بیان کردن خلاصه ای از مفاهیم اصلی اعتمادپذیری می باشد. بعد از مد نظر قرار دادن چشم اندار تاریخی، تعاریف مربوط به اعتماد پذیری ارائه می شود. نظریه ساختاری اعتمادپذیری بر طبق به این موارد دنبال می گردد a) تهدیدها، یعنی اشتباهات، خطاها، و نقص ها b) خصوصیات و c) ابزارهای اعتمادپذیری که بر مبنای پیشگیری از نقص ها، تحمل نقص، از بین بردن نقص و پیش بینی نقص ها می باشد.
محافظت و بقای سیستم های اطلاعاتی پیچیده که در زیرساخت هایی که به پشتیبانی جوامع پیشرفته می پردازد به عنوان یک نگرانی داخلی و در سطح جهانی با بیشترین اولویت می باشد. به طور فزاینده ای، افراد و سازمان ها به توسعه ایجاد سیستم های محاسباتی پیچیده ای می پردازند که تکیه آن ها می بایست بر مبنای خدمات باشد- یعنی سرویس کردن دستگاه های خودپرداز، کنترل مسیر ماهواره ها، هواپیما، تاسیسات هسته ای، یا تجهیزات درمانی رادیویی، یا حفظ محرمانه بودن مبانی داده های حساس می باشد. در شرایط مختلف، تمرکز بر روی ویژگی های متفاوت چنین خدماتی- برای مثال زمان متوسط واقعی واکنش های حاصل شده، امکان ایجاد نتایج مورد نظر، توانایی برای اجتناب از نقص ها که برای محیط سیستم فاجعه افرین است، و میزانی که از دخالت های عمدی پیشگیری شود، می باشد. مفهوم اعتماد پذیری ابزار بسیار مناسبی از رده بندی این شرایط مختلف در یک چارچوب مفهومی مجزا ایجاد می کند. هدف ما مد نظر قرار دادن مفاهیم فشرده، تکنیک ها و ابزارهایی می باشد که چهل سال گذشته در محاسبات قابل اطمینان و تحمل نقص ها مد نظر قرار گرفته اند. منشا و یکپارچگی مفاهیمارائه محاسبات دقیق و خدمات ارتباطی یکی از نگرانی های خدمات دهندگان و کاربران از همان روزهای اول بوده است. در جولای 1834 در ارتباط با بررسی موضوعات ادینبر، دکتر دیونسیوس لاردنر در مقاله ای به نام ‘ ماشین های محاسبه بابیج’ می نویسد: مشخص ترین و موثرترین بررسی های انجام شده بر روی خطاها که در مرحله محاسبه ایجاد می گردد، انجام محاسباتی توسط کامپیوترهای مستقل و مجزا می باشد؛ و این بررسی ها زمانی قطعی می گردند که آن ها محاسبات را با روش های مختلفی انجام دهند.
اولین نسل از کامپیوترهای الکترونیکی (اواخر 1940 تا اواسط دهه 50) از تجهیزات نامطمئنی استفاده می کردند، بنابراین تکنیک های عملی بکار گرفته شد تا به بهبود اعتماد پذیری همانند کدهای کنترل خطا، دو رشته ای کردن توسط مقایسه، سه نسخه کردن رای گیری امکان عیب یابی برای مشخص کردن بخش های معیوب، و غیره بپردازد. در عین حال، جی ون نیومن، ای اف مور، و سی ای شانون، و پیروان آن ها نظریاتی را در مورد استفاده از نسخه برداری برای ایجاد ساختارهای منطقی موثر از بخش هایی که کمتر معتبر می باشند مطرح کردند، که نقص های آن ها توسط بخش های اضافی چندگانه مد نظر قرار می گرفت. نظریات مربوط به تحت پوشش قرار دادن این نسخه برداری ها توسط وی اچ پیرس با مد نظر قرار دادن تکنیک های عملی افشای خطا، تشخیص عیوب، و برگشت به سمت مفهوم سیستم های تحمل عیوب، یکپارچه شد. در زمینه مدل سازی اعتمادپذیری ف رویداد اصلی معرفی مفهوم پوشش توسط بوریسیوس، کارتر و اشنایدر می باشد.