ما نقش انواع مدل های مختلف که زمان صرف شده در پیاده سازی ERP (برنامه ریزی منابع سرمایه ای) را تحت تاثیر قرار می دادند، تجزیه و تحلیل نمودیم. با استفاده از مفهوم وابستگی های همراه با تئوری یکپارچه سازی سازمانی، بین مدل های پشتیبان تجاری و زنجیره ارزش تمایز ایجاد نموده و تأیید نمودیم که زمان اجرای آنها متفاوت می باشد. ما همچنین وجود صرفه جویی در زمان و مکانیسم های تسهیل دهنده ای که می توانند کل زمان سپری شده برای پیاده سازی ERP را با این نوع مدل ها کاهش دهند، مشخص نمودیم.
با استفاده از داده های 141 سازمان و مدل های استمرار اقتصادسنجی، متوجه حمایتی تجربی از فرضیه هایمان شدیم. نتایج ما از طریق کنترل های متنی، سازمانی و کنترل های خاص پروژه، منجر به این استنتاج شد که مدل های زنجیره ارزش برای پیاده سازی زمان بیشتری را نسبت به مدل های پشتیبان تجاری می گیرند. علاوه بر این، متوجه شواهدی تجربی از صرفه جویی زمان و مکانیزم های تسهیل دهنده روند پیاده سازی ERP شدیم.
هنوز هم شناخت عوامل موثر بر زمان پیاده سازی ERP یک مشکل مدیریتی است. در سال 2003، گروه هاکت تجاوزهای زمانی برای پروژه های IT را در محدوده 24 تا 100 درصد گزارش داد. متون موجود با تمرکز بر روی پروژه های ERP، گزارش داده اند که به طور کلی پیاده سازی ERP زمانی بیشتر از حد انتظار می گیرد. علی الخصوص، 90 درصد از پروژه های ERP دیر به پایان می رسد و به طور متوسط، زمان واقعی صرف شده در هر پیاده سازی ERP چهار برابر زمان برآورد شده بود. علاوه بر این، تجاوز از زمان تا زمان تکمیل پروژه منجر به هزینه های اضافی می شود، زیرا موفقیت پیاده سازی معمولا به تکمیل به موقع پروژه مرتبط است.